27 تیر 1399
عجب آدمهاي بي فكري پيدا ميشوند ماشين چهار چراغش كم است چه برسد به اينكه يك چراغش سوخته باشد آخر خاطره ي خوشي ندارم از اين جور ماشين ها يادم هست يك بار در دل شب يكيشان را با موتور اشتباه گرفتيم و چيزي نمانده بود كه شاخ به شاخ شويم يك نگاه به ماشين خودم… بیشتر »
25 خرداد 1399
گوشش بدهکار نبود که نبود دست بردار نبود که نبود دنبالش کردم از پنجره ی اتاق فرار کرد و برگشت ادامه داد به آزار و اذیت و شیطنت دوباره دنبالش کردم و اینبار گیرش انداختم وقتی که عصبانیت و جدیتم را برای تنبیه دید و راه فراری ندید با گریه و زاری یک نفس… بیشتر »
10 خرداد 1399
بعضي وقتها چقدر دلگير ميشويم از رسم بد دنيا بي وفايي و بي معرفتي را به آخر رسانده در حق آدمها همان بهتر كه هست دار فنا و گذرا بسي جاي تعجب است چطور بعضي ها پر است دلشان از حب اين دنيا بیشتر »
07 اسفند 1395
آهای آقای خوبی دختر4 ساله ام گاهی دلش برایتان تنگ می شود و بلند بلند گریه سر میدهد و سراغتان را میگیرد امام زمان کجایی؟؟ چرا نمی یای خونمون؟؟چرا امام زمان نمی یاد پیشمون.دلم براش تنگ شده……… و با سوز گریه های بلندش مرا هم به گریه می… بیشتر »
04 اسفند 1395
آهای خانمی که ساعت ها وقت میذاری خودتو زیبا کنی برای آقایون کوچه و خیابان وقتی مردها نگاهت میکنند چه احساسی بهت دست میده؟؟احساس خوبی نباید باشه ولی ……… چی به سرت اومده که احساس بدی بهت دست نمیده و باز هم زیباتر جلوه میکنی؟؟؟ خیلی تعجب… بیشتر »