16 اردیبهشت 1399
حدودا يكي دو ماه قبل از انتشار كرونا ويروس يك شب درخواب ديدم در يك مسجد جمعيتي از مردم دور يك روحاني جمع شده بودند و آن روحاني معمم با گريه و التماس و تالم بسيار به مردم ميگفت دعاي فرج الهي عظم البلا رو خيلي بخوانيد… واسه ظهور حضرت مهدي(عج) خيلي… بیشتر »
نظر دهید »
16 اردیبهشت 1399
اوايل بهمن ماه پارسال خواب ديدم يك شخص ناشناس كه خيلي گرفته به نظر ميرسيد پاشد و دنبال يه پادشاه ظالم براه افتاد كه در خدمتش باشه… پادشاه كه جلوتر رفت يك شخصي كه در عالم خواب به نظرم از ياران پيامبر مي آمد جلو آمد و مانع شد كه اون شخص دنبال اون… بیشتر »
16 اردیبهشت 1399
با بچه ها دور درخت انجير چرخي زديم وتعداد بچه انجير هاي نارس بهاري را از لابه لاي برگهاي نو رس رصد ميكرديم …. چقدر بزرگ شده بودند… پسرم گول ظاهر درشتشان را خورد و فكر كرد چون قد و قواره ي انجير رسيده ها شدند وقت چيدنشان شده … دست برد… بیشتر »
21 مرداد 1398
موقع برگشتن از كلاس قرآن دخترم به فكرم افتاداز مغازه ي پلاستيكي بين راه يك چهارپايه كوچك براي زير پاي بچه ها بخرم… وقتي چهارپايه ها را بررسي ميكردم و قيمت ميپرسيدم بچه ها با ذوق و شوق رفته بودند سراغ قفسه لوازم التحرير و براي خودشان بسته هاي… بیشتر »
19 مرداد 1398
از زبان يك دوست صميمي دوستي تعريف ميكرد :يك روز جناب شوهر مقداري گوشت كبابي خريده و به منزل آورد ولي همچنان حرفها و كنايه هايي كه صبح قبل از رفتن بهم زده بود در ذهنم داشت ميچرخيد ولي گويي ايشان همه را فراموش كرده بود… و توقع داشتند كه من با لبخند… بیشتر »
19 مرداد 1398
تازگي ها كمي عاقل تر و فهميده تر شده ام و قصد كرده ام كه سعي كنم كمي فكر دنيا را حداقل در نماز از سرم بيرون كنم .چند روزي بود تلاشم براي حضور قلب در نماز تا حدودي موثر بود وبه قول معروف آدم شده بودم. يك روز كه كلي كار سرم ريخته بود وقت نماز ظهر نمازم را… بیشتر »