پر نور ترين ستاره شدن
چه زيبا زينتي هستند ستارگان در آسمان شب تار
و چه لذتي دارد تماشاي ستاره ها
زل ميزنم به ستاره ها و از خودم خجالت ميكشم
كه به اندازه ي يك ستاره ي كوچك هم نور ندارم
فطرتم كه نور و قابلتي بود براي ستاره اي پر نور و درخشان شدن را با كاهلي و جهالتم و شكست در كارزار جهاد اكبر به نابودي و خاموشي كشاندمش….
از منبع نور لايزال نور نگرفتم و با محو شدن در ظلمت كده ي دنيا به پوچي و بيهودگي رسيدم
از خودم خجالت ميكشم كه آفريده شدم براي نوراني شدن ولي به جاي پر نور شدن پر از ظلمت و تاريكي شدم
فرصت ستاره شدن را ساده از دست دادم و استعداد ستاره شدن و نوراني شدن را به تباهي كشاندم
اي نور لايزال(يانور يا قدوس) مگر نظر به من كني و از ظلمات به سوي نور هدايتم كني ….
مني كه بايد ستاره اي درخشان زميني ميشدم براي مباحات آفريدگارم به ملائك معترض خلقتم ,روسياهي را از حد گذرانده ام و بي تفاوتم نسبت به ظلمتم
شرمگينم خالقم كه حتي يك ستاره ي كم فروغ هم نشدم…
غفلت يعني همين: كه خدا نظاره گر ستارگان زمين است ولي من از اين افتخار محروم كردم خودم را و ذره اي ستاره نشدم
خوش به سعادت بنده هاي عاقل و عاشق و پر فروغت كه از مسير مدار عبوديتت خارج نشدند و هر روز به تو نزديك تر شدند و نوراني تر شدند
چه خوش درخشيدند و پر نورترين ستاره شدند در اين شب تار زمين
در اين شام تار غيبت آخرالزمان
آن قدر زيبا درخشيدند كه خدا عاشقشان شد و انتخابشان كرد و چيدشان براي همنشيني خودش
عاقبت مقرب درگاه خدا شدند و به آرزويشان رسيدند
شهيد شدند و لايق ديدار شدند “"""شهيد نظر مي كند به وجه الله"""”
بايد شروع كنم ستاره شدن را قبل از آنكه دير شود و پيمانه ي عمر سرآيد و فرصت نا معلوم باقي مانده تمام شود …
بايد شروع كنم نور بگيرم و آينه ي غبار گرفته ي دلم را مدام با ياد و ذكر خدا آب طهارت بزنم و با استغفار بسيار رو به سوي نور (خدا) بچرخانمش و با ايمان و عمل به واجبات در مسير و مدار خداوند در صف اولياء قرار بگيرم
بايد خيلي مواظب باشم
با ارتكاب به محرمات و گناه و ترك واجبات از مدار بندگي خارج نشوم….
با اخلاص و عمل در نزديك ترين مدار به خالقم قرار بگيرم تا سر انجام سعادت مند و شهيد شوم.
حيف است با كفران قابليت ستاره شدن حول محور و مدار بندگي شيطان و هواي نفس چرخيدن و شقي و تباه شدن