01 تیر 1399
سرزنش پسندیده و با ارزشی که بسیار به آن سفارش وتوصیه شده است و موجب جلب نظر رحمت خداوند است، سرزنش نفس طغیانگر است نفس سرکش را سزاوار ملامت های بسیار است . باید بگذاریم بغضمان بگیرد به خاطر بی آبرویی پیش خدا ولی نگذاریم بی خیالی و کنار آمدن با عذاب… بیشتر »
2 نظر
30 خرداد 1399
مرزهای واردات قلب و عقل حواس پنج گانه اند. بعضی از واردات مانع رشد, کمال و ترقی هستند و ورودشان اکیدا ممنوع و حرام است. در پرتو عقل سلیم ، دل و اندیشه ی مملو از ایمان و یقین و هم چنین مراقبه,محاسبه و مشارطه ،عزم و اراده ی راسخ ، می توان در… بیشتر »
30 خرداد 1399
اگه از سر غفلت و یا توهم لذت پا کج گذاشتیم و به مرداب کثیف گناه افتادیم از رحمت خدا مایوس نباشیم و بی معطلی به ریسمان نجات الهی چنگ بیندازیم و خدا را بیش از پیش یاد کنیم تا بیشتر نور پیدا کنیم اگر انسان جدّی بفهمد که گناه، بد است و بر این، باور داشته… بیشتر »
25 خرداد 1399
وقتی حال دلت خوب نیست و بد جور دلت گرفته و هيچ جوره سر سازش و شادي و نشاط نداره متوسل شدن به هر كار و هر چيز براي نجات از اون حال بد بي فايده است و عين خود رو به در و ديوار كوبيدنه اینجور وقتا حتي بهترين و زيباترين جنگلها و سواحل نميتونه حس و حال ما رو… بیشتر »
24 خرداد 1399
دید و اندیشه ی مثبت و زیبا به زندگی مثل یه آبشار با شکوهه بر کویر ترک خورده ی دل که تبدیل به گلستانی با صفاش میکنه. دید ما به زندگی زیبا نمیشه و حال دل ما خوب و عالی نمیشه مگر با راضی بودن به رضای پروردگار ایمان آوردن به حکمت و خیرخواهی و مهربانی اش… بیشتر »
18 خرداد 1399
كسي كه مقرب درگاه حضرت عشقه يه جور تقواي عاشقانه داره مي ترسه از اينكه سرپيچي و گناه كنه مبادا از عشقش جدا و دور بشه و از چشم معشوق و معبودش بيفته وقتي غرق گناهيم و از خدا دوريم سخته از گناه دوري كردن و توبه كردن ولي وقتي از گناه فاصله گرفتيم و به… بیشتر »
18 خرداد 1399
وقتي آرايش و جلوه گري زن براي شوهر يه جور ابزار براي جلب توجه ,نگاه ,تحسين زيبايي و محبت و دلبري و دلرباييه… و صد البته وظيفه هر زن فرزانه و با ايمان آرايش و تيپ ناجور زدن تو كوچه و خيابون فلسفش چيه؟؟ جلب توجه و نگاه هزاران مرد ؟؟؟ برانگيختن حس… بیشتر »
17 خرداد 1399
من بودم و يك بغل كاكتوس نطليبده ريز و درشت. براي من كه حتي يك شاخه گل نازك نارنجي نكاشته بودم فكر كاشتنشان كابوس بود. چقدر دلم ميخواست حراجي كاكتوس راه مي انداختم ولي جواب شوهر جان را چه ميدادم. براي اينكه لابد با آن تيغ هاي خشن در باغچه ي حياط جا خوش… بیشتر »