وقتي زندگيت ساز ناكوك ميزنه

وقتي مشكلي داري

وقتي غم و غصه اي روي دلت سنگيني ميكنه

وقتي ديگه تحمل اين همه سختي را نداري

وقتي احساس ميكني ديگه بريدي

وقتي دعاي الهي عظم البلا فقط ديگه آرومت ميكنه

 برات راه حل دارم كه خيلي بيشتر از اينا آرومت ميكنه

راه حلي كه باعث ميشه غماتو كوچيك ببيني و حتي اصلا نبيني

يه راه حل خيلي ساده

يك راهنمايي ميكنم خودت حدس بزن چيه

به آخر دعاي الهي عظم البلا و برح الخفا كه ميرسي

به نام ياصاحب الزمان كه مي رسي

يا صاحب الزمان ادركني كه ميگي

تمام غماي عالمو فراموش ميكني

ميدوني چرا؟

چون آدم نا خودآگاه با معرفتش متوجه تنهايي و غربت و غم هاي سنگين و تمناي فرج  امام زمانش ميشه

و يه ذره درك ميكنه غم پنهاني وهزارساله ي مهدي فاطمه را

حالا تمام هم وغمت اين باشه: من ميخواهم يه كاري كنم آقا زودتر بياد

نه بخاطر اينكه  امام زمان بياد مشكلم حل بشه…   نه…….

فقط به خاطر خود امام زمان

هر مشكل و ناراحتي پيش اومد ميگي بابا اين كه مشكل من نيست مشكل من اينه كه امامم نيست بين ما

مشكل من اينه كه چطور من نميتونم آقا رو ببينم ؟ چيكار كنيم ظهور آقا را خدا اجازه بده؟

جوابش معلومه؟ خوب باشيم و گناه نكنيم.و بقيه را هم دعوت به حق و صبر كنيم.

اون وقت جواب بدي را با خوبي ميدي

اون وقت هر كس بداخلاقي ميكنه تو باهاش خوش اخلاق تر رفتار ميكني

اون وقت گناه نميكني مبادا امام زمان ظهور كنه و بين خوبان عالم نباشي

اون وقت …………………………………………………..خيلي جالبه نه؟ آسون بود مگه نه؟ ميدونيد كه فعلا  خوبان عالم هم و غمشون امام زمانه. با خوبان عالم همسو و هم جهت شو. نذار  زندگي شخصي سرگرمت كنه . اتفاقا زندگيت را صرف كارهايي كن كه زمينه ساز ظهور حضرتش باشد. ديگه دلتنگ نميشي از فرط غصه هاي پوچ بي پايان . دلت را شاسي بلند كن تا هي گير نكنه به پستي و بلندي هاي جاده ي زندگي و در به داغون بشه .يه روز بشكنه. يه روز گير كنه و خلاصه….. براي دلت مايه بذار  وبراي روح آسمانيت بيشتر از جسم زمينيت اهميت قائل شو.

 هم و غمت امام زمان كه شد ,براي اومدنش آستين بالا ميزني 

با اخلاص براي زمينه سازي ظهورش نقشه بكش و بخواه گره از كار امام زمانت باز كني و خوشحالش كني ميبيني كه چطوري خدا هواتو داره و چطوري گره از كارت باز ميكنه و خوشحال و راضيت ميكنه

پس تمام هم و غمت اين باشه :آقامون بياد

                                           دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند     واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

نوشته شده توسط :مدير وبلاگ