سر لج ماسكش را درآورد

و قهر كرد و راهش را كج كرد و رفت

 رفتم داخل درمانگاه

مطمئن بودم بر ميگرده

برگشت ولي علي رغم توصيه ها و نگراني هام

بدون ماسك اومد داخل سالن درمانگاه…همون لحظه

خانم دكتر كه

...

ماسكت كوووووووو؟؟؟

بدو… بدو برو بيرون

و پسرم پا به فرار گذاشت و رفت تو حياط درمانگاه

 از عكس العمل سريع و شديد خانم دكتر جا خوردم….

يك لحظه درگير منطق و احساسات گنگ و مبهمي شدم…تقابل دو احساس مادرانه: يكي اهميت سلامتي فرزندم و يكي حفظ شخصيت و احترامش

  و به اتحاد احساس  و منطقم در اين قضيه پي بردم….به خاطر درك اهميت موضوع نه به زبان و نه در دل نتوانستم بگويم به شما چه مربوط كه اينطور سر طفل نابالغ بي خرد داد ميكشي و به گنده ترش كه چند دقيقه پيش مراجعت بودند گويي هيچ نگفتي

اصلا به چه حقي سر كودك دلبند من داد و هوار ميكني و بيرونش ميكني؟؟؟

50اصلا درصد هم براي همين بود كه دچار تناقض شدم….اين برخورد متفاوت برايم دور از انتظار بود و بر تعجبم افزود

دروغ نگفته باشم كمي از شجاعت و جسارتش خوشم آمد و در دل تحسينش هم كردم…. اگر بي تفاوت رد ميشد به دكتر بودنش بايد شك ميشد…. همين طور اگر اعتراض ميكردم متهم ميشدم به بي فكري و بي تفاوتي و به مادر بودنم شك ميشد

سعي كردم با دوره كردن اطلاعات پزشكي خودم را از احساسات گنگ و خام رها كنم و روي دليل اين تذكر و به جا بودنش تمركز كنم تا آرامشم را با منطقي نگاه كردن به قضيه به دست آورم…

اگه پسر من ناقل باشه با يه عطسه همه جا رو آلوده ميكنه و اگه هم نباشه احتمال داره با چند تا تنفس ساده تو اون فضا كه بيمار رفت و اومد داره  دچار ويروس بشه …

  براي تشويق به دخترم كه ماسك زده بود گفت:

تو معلومه دختر خوبي هستي كه ماسك زدي بيا بهت جايزه بدهم

 و يه برچسب زيبا بهش جايزه داد

اومد و با ذوق و شوق به داداشش نشون داد

ناگفته پيداست ماسك زدن به خاطر وجود ويروس كرونا آن هم در محيطي مثل درمانگاه و بيمارستان كه محل تجمع بيماران است براي حفظ سلامتي خود و ديگران شرعا و عقلا  ضروري است ولي از ماسك زدن ضروري تر رعايت حجاب است ….

 كاش ضرورت حجاب هم درك ميشد و از ورود افراد كم حجاب جهت حفظ سلامت خودشان و ديگران به اجتماع جلوگيري ميشد…

كاش از همان اول كساني مثل اين خانم دكتر پيدا ميشدند كه با جرات و حس مسئوليت در قبال سلامت جامعه و افراد دادش برود بالا كه حجابت كوووو((((چرا چادر نپوشيده اي و آمده اي در اجتماع)))؟؟بدو,,, بدو برو خونتون حجابت را درست كن و بيا (چادرت را بپوش و بيا)

البته چون اهميت موضوع حجاب هنوز كه هنوز است براي خيلي ها مجهول است احتمال ميدهم يك خبر جنجالي ميشد كه هزار دايه ي مهربانتر از مادر سر و كله ي شان پيدا ميشد كه عقل را كنار نهاده و شرع را زير سوال ميبردند كه  زدگي از دين ايجاد ميشود و ربطي به كسي ندارد ولا اكراه في الدين و …. و….

در اين ماجرا آيا ميشود گفت زدگي از جامعه ي پزشكي و ماسك ايجاد ميشود با اينجور داد و هوارها و به كسي ربطي ندارد ماسك نزدن بچه ي غير مميز ما و لا اجبار في الماسك و لا وجود آيه و روايت مبني بر وجوب استفاده از ماسك و اين حرف ها

هر عقل سليمي حق را به آمر به معروف و ناهي از منكر ميدهد و لاغير

 حال اگر خانم ها و حتي آقايان به خصوص خوش هيكلها و زيباتر ها  حجاب را براي جلوگيري از انتشار ويروس واگيردار گناه و آلوده شدن دل و نگاه هاي غافل از ياد خدا (سالم يا مريض) كامل رعايت ميكردند نظام خانواده و سلامت و عفت جامعه در اين وضعيت اسف ناك و پر التهاب نبود   ….

اگه ضرر و ضرورت رعايت حجاب شناخته ميشد ديگه كسي نميگفت دلم ميخواهد و به كسي ربط ندارد

در جواب بايد گفت: متاسفانه به همه ربط دارد… اگر سوار كشتي بشوي و يك نفر دلش بخواهد سر جاي خودش را و كف كشتي را سوراخ كند به مسافرين كشتي و ناخداي كشتي ربطي ندارد ؟؟؟ معلوم است كه ربط دارد… بعضي از قانون شكني ها عوارض جانبي گسترده و جبران ناپذيري در پي دارد… يكي همين مساله ي حفظ عفت عمومي است

كوچكترين رخنه باعث غرق شدن است

همان آبي كه مايه ي حيات است ميشود باعث ممات

حتي اگر شناگر قابلي هم باشيم باز هم وسط دريا شانس زنده ماندن و نجات پيدا كردن زيادي نداريم

كشتي امت و ملت بر دريايي از هوس ها و طوفاني از هوا ها سوار است و بايد تك تك مسافرين به قوانين عاقلانه ي اين كشتي پاي بند بمانند و با هشياري تمام مانع قانون شكني بغل دستي اش شود و بي تفاوت خود را كنار نكشد …. و بداند كه اگر از روي ناداني ,بي باكي ,دشمني و يا هر علتي رخنه اي به روي هوس ها ايجاد شود و يا طوفاني از هوا ها به پا شود به سلامت رسيدن كشتي به ساحل نجات بدون تلفات بعيد است و احتمال غرق شدن كشتي و مسافرانش همراه حتمي است….. بگذريم از فشار عصبي ,احساس ترس و ناامني شديد و تقلاهاي بعضا بي نتيجه براي حفظ جان خود و عزيزانمان و ساير تبعات شديد ناشي از آن   

واقعا حجاب مصونيت است نه محدوديت

همان طور كه غرب در منجلاب فرهنگ برهنگي دست و پا ميزند و از سستي و فروپاشي نظام خانواده و عدم امنيت براي اعضاي خانواده رنج ميبرد و از كوچك و بزرگش به خاطر اين افسار گسيختگي فرهنگي تاوان پس ميدهد و راه به ساحل نجات نميبرد….

تنها ساحل و كشتي نجات اسلام است و بس…. 

كو چشم آزادي طلب ظاهر بيني كه به اين مهم پي ببرد

بايد ارتقاء داد ورژن قديمي نگاه را از ظاهر و ماده بيني و سطحي نگري عصر جاهليت به ورژن كهنگي نا پذير جهان بيني الهي

 قد نميدهد ورژن هاي قديمي نگاه حتي  ديدن حقايق گريبان گير بشريت و تباهي انسان را چه رسد به ديدن و درك درجات و مراتب كمال و عبوديت و وسايل و لوازمش را

 >>>>>>>>>>>——————–<<<<<<<<<<<

اصلا طبق قابليت و مقدار ارتقاء بينش و سطح درك بشريت خداوند در هر زمان  دين واحدش را ارتقاء داده و از طريق 124 هزار پيامبر به سوي مردم هر زمان فرستاد….. و در نهايت كه سطح فهم و درك بشر قابليت درك معارف ناب را پيدا كرد دين كامل اسلام را به نبوت آخرين پيامبرش حضرت محمد (ص) به ما رساند….يعني ارتقاء دين واحدش به شريعت كامل اسلام نيازمند رشد فكري مردم بود….. و جاي تاسف است كه اين قابليت و سطح شعور را تا مرز سطح درك و شعور حيوانات تنزل دهيم و پيروي از هواي نفس , طاغوت و فرهنگ ويرانگر غرب را به كسب رضايت خداوند با عمل به احكام اسلام وتعالي و رشد معنوي و كمال مقدم بداريم و به عصر جاهليت برگرديم… با جرات ميتوان گفت شرك و ظلم بزرگ يعني همين….. پس واجب است ورژن قديمي بينش را به ورژن جديد و متعالي آن كه همان اسلام ناب محمدي و تعاليم نجات بخش آن است ارتقاء دهيم تا شايد رستگار شويم